ناگفته‌هاي شادي


 





 
شما چه‌قدر شاديد؟ در پاسخ به اين سوال، خيلي‌ها مي‌گويند: «مگر شادي را هم مي‌شود اندازه گرفت؟» پرفسور لورد لايارد، استاد اقتصاد و مؤلف کتاب «شادي و درس‌هايي از علم جديد» معتقد است: «وقتي از کلمه شادي استفاده مي‌کنيم، مفهومي مانند بالا رفتن بادکنک در آسمان و يا سبکي و نشاط در ذهن‌مان تداعي مي‌شود ولي امروزه دانشمندان به اين نتيجه رسيده‌اند که شادي را هم مي‌شود اندازه گرفت و براي اينکه بتوانيم درباره‌اش دقيق‌تر حرف بزنيم، بايد ميزان شادي‌مان را بسنجيم!» چرا و چگونه‌‌اش را در اين مقاله بخوانيد.

فيلم خنده‌دار ببينيد
 

آيا مي‌دانستيد تماشاي فيلم‌هاي کمدي به دليل کمک به روان شدن جريان خون براي قلب‌تان مفيد است؟! هنگام تماشاي فيلم‌هاي کمدي به دنبال خنده و اثر آن يعني عريض شدن شريان‌ها، جريان خون روان‌تر مي‌شود و در مقابل، فيلم‌هاي پراسترس و پرهيجان باعث تنگ شدن شريان‌ها مي‌گردند. البته اين به هيچ‌وجه به آن معنا نيست که فيلم‌هاي غم‌انگيز يا پراسترس، تاثير زيان‌آور درازمدتي روي قلب و جريان خون داشته باشند. اما آنچه مورد تاکيد و تاييد است، تماشاي فيلم‌هاي کمدي و خنده ناشي از آنها، افزايش ضربان قلب، اکسيژن‌گيري بيشتر مغز و آرامش جسمي ‌و روحي‌ است.

تقليد خنده از فيلم خنده‌دار
 

بررسي فيلم‌هاي کمدي از زاويه ديگر نيز، باز به آثار مفيد و مطلوب آن بر روح و روان، صحه خواهد گذاشت: انسان‌ها اصولا موجودات مقلدي هستند و از حالات افراد ديگر تاثير مي‌پذيرند پس وقتي بازيگراني لبخند به لب دارند يا حرکات شادي‌بخشي انجام مي‌دهند و به طور کلي شوخ‌طبعي و طنز بيشتري در رفتار و گفتار ايشان ديده مي‌شود، به طور ناخودآگاه تاثير مطلوبي نيز بر تماشاچي خواهند گذاشت.

چند پيشنهاد ايراني
 

در سينماي ما تعداد فيلم‌هاي کمدي که توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرده باشد، کم نيست. از بين فيلم‌هاي کمدي دهه 80 مي‌توان به آثاري مثل مهمان مامان، مارمولک، آتش‌بس، نان، عشق و موتورهزار، مکس، ازدواج به سبک ايراني، بي‌پولي و دايره زنگي اشاره کرد. در اين ميان مي‌توان به تعدادي از فيلم‌هاي کمدي در خور توجه سال‌هاي قبل‌تر اشاره کرد که با کمدي‌هاي مبتذل فاصله زيادي داشته و در جذب مخاطب و گيشه موفق بوده‌اند. موميايي 3، مرد عوضي، اجاره‌نشين‌ها، روزفرشته، ناصرالدين شاه اکتور سينما، ديگه چه خبر، همسر و کلاه قرمزي و پسرخاله از آن جمله‌اند.

چند فيلم خارجي
 

و در پايان معرفي چند کمدي خارجي نيز خالي از لطف نيست: چندگانه دزدان دريايي کارائيب، تصورش کن، ماماميا، تعطيلات آقاي بين، تقريبا مجموعه فيلم‌هاي جيم‌کري(خنگ و خنگ‌تر؛ مردي روي ماه، مرد بله‌گو، ماسک، دروغگو دروغگو)، فارست گامپ، ملاقات با والدين، مادر شوهر هيولا و...
البته در کنار تمام اين فيلم‌ها، انيميشن‌هاي جذاب و سرگرم‌کننده‌اي چون کمپاني هيولاها، شنل قرمزي 2000، رييس مزرعه، فصل شکار و گارفيلد و... روحيه‌بخش و بسيار نشاط‌آفرين‌اند. يادمان نرود: «چو شادي بکاهد، بکاهد روان/ خرد گردد اندر ميان ناتوان.»

سنجش شادي
 

امروزه دانشمندان علوم اجتماعي با سبکي ساده و از طريق پرسش‌نامه‌هايي، شادي را مي‌سنجند. آنها با اين سوال ساده شروع مي‌کنند: «چگونه احساس شادي مي‌کنيد؟» اين روش با بحث و اختلاف نظر همراه است چون آنچه که طبق گفته يک فرد باعث شادي او مي‌شود ممکن است طوري باشد که بخواهد خود را با دوستان و سايرين تطابق دهد و حس واقعي او نباشد. اکثر مردم معتقدند که به طور نسبي و در حد متوسط خوشحال‌اند. پرفسور اد دينر، روان‌شناس ارشد آمريکايي از دانشگاه ايلي‌نويز معتقد است: «براي سنجش شادي فرمولي وجود دارد که علم شادي بر آن اساس و با يک ايده ساده که مستقيم به اصل مطلب مي‌رود قابل بررسي است: شايد کمي احمقانه به نظر برسد اما ما از مردم مي‌پرسيم چه‌قدر شاد هستيد: يک از هفت يا يک از ده؟ و نکته جالب اينجاست که همين سوال ساده پاسخ‌هايي واقعي به همراه دارد که معتبر است. اين پاسخ‌ها ايده‌آل و بدون نقص نيست اما اعتبار دارد و مردم وقتي پاسخ سوال ما را مي‌دهند تمام انواع مسايل واقعي زندگي‌شان را در نظر گرفته و جواب آنها تلفيقي از تمام احساسات واقعي و قلبي آنهاست.»

ثبت و ضبط شادي
 

نوع ديگري از سنجش شادي وجود دارد که سطوح شادي مردم را در سراسر روز و همه‌جا ثبت مي‌کند. در اين روش، نوعي زمان‌سنج اکولوژيک ارزيابي‌کننده وجود دارد که از کامپيوترهاي دستي استفاده مي‌کند. فرد موردنظر، اين کامپيوتر دستي را تمام روز با خود حمل مي‌کند و وقتي از او سوال مي‌شود، دستگاه سيگنال مي‌زند تا توجه او جلب شود و بعد يک‌سري پرسشنامه برايش طرح مي‌شود. پرفسور دينر معتقد است اين سنجش‌ها هنوز کامل نيست اما فکر مي‌کنيم در بسياري روش‌ها به خوبي سنجش‌هايي است که اکولوژيست‌ها مورد استفاده قرار مي‌دهند. اين ادعاي پرفسور دينر قابل توجه است. اگر بتوان با يک سوال ساده از مردم، شادي آنها را به خوبي روشي که اقتصاد‌دان‌ها با آن، ميزان رشد فقر را مي‌سنجند، بررسي کرد؛ اين موضوع بسيار قابل‌توجه و بررسي است و اگر اين ارزيابي واقعا درست باشد، دولت‌ها مي‌توانند بر آن اساس قضاوت کنند که چه‌قدر موجبات شادي مردم‌شان را فراهم کرده‌اند. به عنوان مثال يکي از مشاوران نخست‌وزير انگلستان اعلام کرده است که طي 10 سال آينده، دولت انگليس مورد سنجش قرار مي‌گيرد که چه‌قدر مردم خود را شاد کرده است.

چرا خوشحال نيستم
 

طبيعي است موارد بسياري را در زندگي تجربه مي‌کنيم که باعث ناراحتي طولاني‌مدت مي‌شود. پرفسور دينر دو واقعه کليدي را شناسايي کرده که مي‌تواند چنين اثرات طولاني‌مدتي داشته باشد. بعد از، از دست دادن همسر، چند سال طول مي‌کشد تا احساس خشنودي قبلي به فرد بازگردد. از دست دادن شغل هم فرد را تا چند سال از نظر روحي به عقب مي‌راند. اما به اين موضوع مهم هم توجه کنيد: اگر بداخلاق متولد شده‌ باشيد، هميشه بداخلاق مي‌مانيد؟ اين موضوع موردي است که بحث و اختلاف نظر فراواني را در بين روان‌شناسان مطرح کرده است. طبق نظر پرفسور روان‌شناس، مارتين سليگمن از دانشگاه پنسيلوانيا، امکان افزايش ميزان بيولوژيک شادي تا حدي وجود دارد به شرط آنکه روي آن کار شود.
طبق نظر او بهترين کاري که مي‌توان براي احساسات مثبت انجام داد اين است که از آدم‌ها بخواهيم فراتر از ميزان خلق و خويي که به طور ذاتي دارند حرکت کنند. به اين ترتيب اگر چه آدم‌هاي ذاتا بداخلاق را نمي‌توان هميشه خوشحال‌ ديد اما اگر روي آنها کار کنند بين 10 تا 15 درصد افزايش خشنودي در آنها ديده خواهد شد.

رابطه پول و شادي
 

محققان حوزه شادي، رضايت از زندگي را در افراد براي مدت چند دهه بررسي کرده‌اند. با وجود افزايش گسترده ثروت و درآمد در 50 سال گذشته، سطح شادي آدم‌ها همراه با اين بهبود وضع مالي، بهتر نشده است و روندي افزايشي در آن ديده نمي‌شود. پرفسور دانيل کاهنمن از دانشگاه پرينستون معتقد است استاندارد زندگي به طور قابل‌توجهي افزايش پيدا کرده است اما شادي اصلا بيشتر نشده و حتي در بعضي موارد کمي سير نزولي هم داشته است. در حال حاضر شواهد بي‌شماري وجود دارد که نشان مي‌دهد ثروتمندتر بودن ما را شادتر نمي‌کند. تحقيق مورد نظر اين موضوع را هم مطرح مي‌کند که انتظار مي‌رود در کشورهاي ثروتمندتر، تمايل به شادي بيشتر باشد اما وقتي افراد خانه، غذا و لباس کافي و ايده‌آل داشته باشند ديگر پول اضافي نمي‌تواند باعث شادي بيشتر افراد شود. به نظر مي‌رسد ثروت در سطحي که ذکر شد در حالي بي‌تاثير مي‌شود که متوسط درآمد افراد در کشورهاي مورد نظر حدود 10 هزار دلار در سال باشد. دانشمندان فکر مي‌کنند دليل اينکه چرا به رغم پول اضافي و امکانات مادي باز هم اين آدم‌ها احساس شادي نمي‌کنند را مي‌دانند:
اول اينکه بشر به لذت و خشنودي عادت مي‌کند، معمولا ما آدم‌ها به دنبال چيزهايي هستيم که به ما لذت ناگهاني بدهند چه اين مورد يک تکه شکلات باشد چه خريد اتومبيلي تازه. اما اين لذت و خشنودي به سرعت از بين مي‌رود. دوم اينکه ما آدم‌ها دوست داريم زندگي‌مان نسبت به سايرين مقايسه و قضاوت شود. به همين دليل دايم در مقام نظارت و مقايسه زندگي خود با ديگران هستيم و شادي خودمان را در مقابل بدبختي سايرين مقايسه مي‌کنيم. افرادي که ثروتمندترند وقتي خودشان را با افراد بي‌پول مقايسه مي‌کنند احساس مي‌کنند شادترند چون وضع‌شان از آنها بهتر است اما وقتي با افراد هم‌سطح خود و يا بالاتر از خود مقايسه مي‌شوند احساس خوشحالي نکرده و فکر مي‌کنند باز هم بايد براي شادتر شدن پولدارتر شوند! و البته باز هم افراد پولدارتر هستند و ماجرا ادامه دارد که نتيجه آن ناپايداري شادي است. اما يک خبر خوب اين است که ما مي‌توانيم ميزان مقايسه خود با ديگران و اينکه خود را با چه کساني مقايسه کنيم را انتخاب کرده و اوضاع را تحت کنترل بگيريم و محققان معتقدند آدم‌ها در مورد مسايلي پرمعنا مثل دوستي و اهداف متعالي زندگي، با سرعت کمتري تطابق پيدا مي‌کنند و شادي ناشي از اين‌جور مسايل پايدارتر است.

کليدهاي شادماني
 

طبق نظر پرفسور دينر، يک کليد طلايي براي شادي وجود ندارد بلکه مجموعه‌اي از موارد براي شاد بودن ضروري و حياتي است. اول اينکه خانواده و دوستان در اين موضوع بسيار ضروري هستند. هر چه ارتباطات آدم‌ها گسترده‌تر و عميق‌تر باشد احتمال شادي بالاتر مي‌رود. حتي اين مساله هم مطرح شده است که دوستي مي‌تواند ميکروب‌ها را از انسان دور کند. مغز ما آدم‌ها بسياري از مکانيسم‌ها را در بدن کنترل مي‌کند که اين مکانيسم‌ها مسوول ابتلا به بيماري هستند. درست همان‌طور که استرس باعث شروع بيماري‌ها مي‌شود، اين تفکر وجود دارد که دوستي و شادي اثرات حفاظتي دارد. طبق بررسي‌ها و تحقيقاتي که در مورد شادي انجام شده است دوستي تاثير بسيار بزرگ‌تري روي ميزان متوسط شادي دارد و اين تاثير نسبت به تاثير درآمد و وضعيت مالي فرد، روي شادي بسيار بيشتر است.
پرفسور اوسفالد، اقتصاددان دانشگاه وارويک فرمولي دارد که مي‌گويد با چه‌قدر پول اضافي مي‌توان دوستان را از دست داد! طبق فرمول او، با 50 هزار پوند درآمد سالانه مي‌توان با دوستان خداحافظي کرد! به نظر مي‌رسد ازدواج هم عامل بسيار مهمي باشد. طبق تحقيقات او، ازدواج حدود 7 سال به عمر مردان و 4 سال به عمر زنان اضافه مي‌کند. دومين مورد حياتي، داشتن زندگي بامعناست؛ يعني باور به چيزي بزرگ‌تر از خود که ريشه در مذهب، مسايل معنوي و فلسفه زندگي دارد. سومين مورد، داشتن اهدافي است که ريشه در ارزش‌هاي طولاني‌مدت آدم‌ها داشته باشد و به خاطر آنها در زندگي تلاش ‌کنيم که البته همين اهداف هم بايد براي افراد، لذت‌بخش باشند.با تمام اين توضيحات، همچنان مهم‌ترين عامل مولد شادي، داشتن ارتباطات اجتماعي است. افرادي که رضايت بيشتري از زندگي خود دارند خانواده‌اي حامي و دوستاني نزديک دارند. عامل ديگري که رضايت از زندگي را به همراه دارد شغل و تحصيلات و داشتن نقشي مهم (مثل بزرگ خانواده بودن و يا مشاور اصلي خانواده بودن) است. وقتي فردي از شغل‌اش لذت مي‌برد و آن را بامعنا و مهم مي‌داند متعاقب آن، رضايت او از زندگي بيشتر مي‌شود. وقتي اوضاع شغلي نامناسب مي‌شود، قدرت فرد کاهش پيدا کرده و رضايت و شادي او هم کمتر مي‌شود. داشتن اهدافي مهم در زندگي فرد را به سمت ارزش‌ها حرکت مي‌دهد و وقتي در راه اهداف‌اش پيشرفت مي‌کند خوشحالي او افزايش پيدا مي‌کند. افرادي که از درون ناراحت و ناخشنود هستند بايد به خودشان برگردند و طرز فکر و ديدگاهي مثبت به زندگي و دنيا پيدا کنند.

قدرت شادي
 

به نظر مي‌رسد شادي قدرتي جادويي و معجزه‌آسا داشته باشد. علم بر اين باور است که شادي باعث افزايش طول عمر، ارتقاي سلامت، افزايش قابليت‌هاي رواني و بهبود عملکرد آدم‌ها مي‌شود که البته هنوز اين موارد کاملا اثبات نشده‌اند. اين نتايج براين اساس به دست آمده که دانشمندان، شادي مردم را با هم مقايسه مي‌کنند و ساير عوامل مثل سن، جنسيت، وضعيت تأهل، مذهب، سلامتي، درآمد، اشتغال و بي‌کاري را هم در اين بررسي در نظر مي‌گيرند. ارزيابي‌ها پشت سر هم انجام مي‌شوند و گروهي عظيم از مردم در نظر گرفته مي‌شوند تا ارتباطاتي از نظر آماري معني‌دار بين شادي و ساير عوامل مشخص شود و اين بررسي‌ها بارها تکرار مي‌شوند. در حال حاضر دانشمندان نمي‌توانند رابطه علت و معلولي واضحي را اثبات کنند. مثلا با قاطعيت بگويند مردم چون شاد هستند پس سالم‌اند و يا چون از سلامت برخوردارند شاد هستند. با اين وجود روان‌شناسان اين قابليت را دارند که بعضي ارتباطات بسيار قوي را شناسايي کرده و تشخيص دهند. طبق نظر پرفسور دينر، مدارک و شواهد نشان مي‌دهد افراد شاد نسبت به افراد افسرده از طول عمر بالاتري برخوردارند. حتي پرفسور تاکيد مي‌کند در يک مطالعه، اين اختلاف بين شادترين گروه و ناشادترين آنها 9 سال بوده است که اين تاثير بسيار عظيم است. با توجه به اينکه استعمال دخانيات حدود 3 سال از عمر را کم مي‌کند و اگر فرد کاملا سيگاري باشد تا 6 سال عمرش کم مي‌شود پس اگر شادي 9 سال به طول عمر اضافه مي‌کند تاثيري بسيار مهم و قابل توجه است.
منبع: www.salamat.com